نمونه واژههای تاتی
در گویشهای:
- اسفروین
- سگزآباد
- شال
در گویش اسفروینی
برخی از واژههای زبان تاتی به گویش اسفرورین (از توابع شهرستان تاکستان در استان قزوین)
|
|
|
در گویش سگز آبادی
برخی از واژههای زبان تاتی به گویش روستای سگزآباد (از توابع شهرستان بوئینزهرا استان قزوین)
|
|
|
|
|
|
|
در گویش شالی
برخی از واژههای زبان تاتی به لهجهٔ شهرشال (استان قزوین)
|
|
|
|
|
نمونه فعلهای تاتی
رساندنarasendon رسیدن arasesan افتادن ikatan انداختن ijayntan نشستن neshtan خرد کردن - ریز کردن benjaton بریدن berian ریسیدن reshtan دیدن vintan رفتن shian اجازه دادن - امکان دادن ashtan آمدن omian آوردن aydan |
شیر خوردن از مادر (حیوانات) shet akhardan شیر دادن به بچه حیوانات bochobAndon نگه داشتنن - متوقف کردن nia dashtan خواباندن bokhosondan خوابیدن khotan مردن mardan دوشیدن doshesan دوختن dotan گفتن vaatan زیر دندان خرد کردن bookooroojoston کشتن - ذبح کردن bookooshton ساییده شدن boosoonoston شکستن beshkeston شکاندن shekastan |
ریختن - به زمین ریختن ikardan با دست فشردن boshghAloston شستن shoordan قطع کردن bosAndon قطع شدن - جدا شدن bososton ساییدن - آسیاب کردن bossovoston جا انداختن - در جای خود قرار دادن der antay واژگون کردن agardenesan خاموش کردن ikoshtan پاشیدن opAtan گرفتن igatan نهادن (بر جایی نهادن) nayan گذاشتن به زمین همراه با رها کردن hArengaton گم شدن (غیرقابل پیدا شدن)avir abian |
پرتاب کردن ijayntan عقب افتادن peykaton جلو افتادن pish ikatan در جلوی خود نگهداشتن pishgatan رها کردن sarAdAyan از بین بردن - برانداختن varengatan برگرداندن - بازگرداندن vegardAndon برگشتن vegardoston لیسیدن velishton برداشتن vigiton برگشتن agar desan باد دادن خرمن - افشاندن خرمن voshAndon با دست زیر و رو کردن voshkaloston دریدن - پاره کردن vozarAndon |
گویشهای تاتی
این زبان یا گروه زبانی را میتوان به دستههای زیر تقسیم بندی نمود:
- حدود مرزی استانهای مرکزی، همدان و اراک: وفسی
- سرتاسر شهرستان رودبار در استان گیلان به ویژه بخش عمارلو و خورگام
- روستای کیلیت در جنوب باختری اردوباد در نخجوان، جمهوری آذربایجان: کیلیتی (این زبان احتمالاً مرده است)
- شهرستان ایجرود در جنوب باختری استان زنجان: خوئینی، سعیدآبادی، حلبی، سفیدکمری، بلبوینی
- جنوب استان اردبیل و شمال استانهای زنجان و قزوین: خلخالی، طارمی و کلور
- شهرستان مرند و ارسباران (قره داغ) در استان آذربایجان شرقی: هرزندی، دیزماری
- شمال استان قزوین و جنوب گیلان: الموتی، رودباری، کوهپایهای
- شهرستان ساوجبلاغ و شهرستان طالقان به ویژه بخش
وفسی
این گویش در منتهیالیه حدود مرزی استان مرکزی با استان همدان، در شمال شهرستان اراک استفاده میشود؛ در روستای وفس و سه روستای همجوار، یعنی چهرقان در غرب و فرک و گورچان در شرق. این مناطق تقریباً در یک خط فرضی واقعند که احتمالاً حدود ۲۵۰۰۰ نفر از مهاجرین و ساکنین این روستاها به این لهجه سخن میگویند؛ البته در گویش این روستاها به طور جزئی تفاوتهایی مشاهده میشود ولی اصل و مبنای آنها یکی است. این روستاها جمعیت ساکن فعلی آنها حدود ده هزار نفر است.
لهجه وفسی که به «وُوسی» موسوم است بنا به آنچه پژوهشگران گفتهاند، لهجهای از تاتی است. ابراهیم دهگان در کتاب فقه اللغه در ضمن معرفی وفس و واقعه کشتار جمعی آن، گویش وفس را ‹‹ یکی از لهجههای قدیم پارسی باستان و شاخهای از تاتی ›› مینامند. دکتر معین در جلد چهارم فرهنگ خود تحت عنوان ‹‹ وفسی ››(Vafsi) منسوب به وفس، لهجه اهالی وفس نام میبرند.آقای افتخار زاده در کتاب گزیدهای بر دیوان همافر عراقی وفسی از قول نامبرده مینویسد: «نامبرده زبان خویش را تاتی خوانده است.»و همچنین در مجله «ایران کوده» م. مغدم که دربارهٔ گویش دلیجان، آشتیان و وفس بحث کرده، لهجه وفس را تاتی خوانده است.
در فهلویات باباطاهر همدانی کلمات مشابه زیادی با گویش وفسی وجود دارد که به نمونههایی اشاره میشود:
«دیرم» (دارم): تن محنت کشی دیرم خدایا، دل حسرت کشی دیرم خدایا
«ته» (تو): بی ته یارب به بستان گل مرویا
«وینم» (ببینم): گرم دسترس نبی آیم ته وینم
«بَسُم» (بشوم، بروم): بسم آنان بوینم که ته وینند
«بوره» (بیا): دمی بوره بوین حالم ته دلبر
«سوته» (سوخته): بوره سوته دلان با ما بنالیم
«واتنی» (گفتنی): به کس درد دل مو واتنی نه
عمارلویی
گویشوران تاتی عمارلو در روستاهای کوهستانی کرانه شاهرود و سفیدرود زندگی میکنند. روستاهایی از عمارلو که به گویش تاتی صحبت میکنند:
لیاول علیا * پاکده * پارودبار * سنگرود * داماش * گوورد * یکنم * * اسکابن * انبوه * خرمکوه * کلیشم * لایه * ناوه * * ویه * جیرنده
گویش تاتی عمارلو، یکسانی زیادی با زبان پهلوی نشان میدهد:
- تاتی: خوجچیر = پهلوی: حوچیر، حوژیر = پارسی: خوش چهره، خوش گل، زیبا. نمونه: چه خوجچیرَ بی؟! = چه خوشگل شده؟!
- تاتی: پیلّه = پهلوی: پیل = پارسی: بزرگ. نمونه: آشآن پیلّه بیبین. = اونا بزرگ شدن.
- تاتی: بیشیَن = پهلوی: بشدن = پارسی: رفتن. نمونه: اَما بیشیم. = ما بریم.
- تاتی: زوؤان = پهلوی: زوؤان = پارسی: زبان، زبون. نمونه: مُنی زوؤان دِ بوگوتی. = از زبون من گفته.
- تاتی: زیندَگی = پهلوی: زیندَگی = پارسی: زِندِگی. نمونه: اَما زیندَگی نُکُدیم. = ما زندگی نکردیم.
- تاتی: نآم = پهلوی: نآم = پارسی: نام. نمونه: آنی نام اسفندیار بِه. = اسمش اسفندیار بود.
- تاتی: دیه = پهلوی: دیه = پارسی: دِه. نمونه: جیریندیه دِ بِیمین. = از جیرنده اومدن.
- تاتی: سرشب = پهلوی: سرشب = پارسی: عصر. نمونه: سرشب بازار دِبَست. = عصر بازار تعطیل کرد.
خطری که این گویشها را تهدید میکند، مهاجرت ساکنان این روستاها به شهر و تغییر زبان نسل نو که در شهرها زاده و بزرگ میشوند است.
نقش زبان تاتی در جنگ ایران و عراق
در جنگ هشت ساله ایران و عراق زبان تاتی نقش تعیین کننده ایی در پیروزی اطلاعاتی ایران ایفا نمود؛ ارتش عراق با شنود مکالمات بیسیم چیهای ایرانی متوجه تحرکات و برنامههای عملیاتی ارتش و سپاه ایران میشدند و نیروهای ایرانی از هر کدام از گویشها و زبانهای ایرانی برای مکالمات استفاده مینمودند، توسط استخبارات و عراق شنود و ترجمه میشد؛ تا اینکه از گویشوران زبان تاتی در دو سوی وفس و چهرقان استان مرکزی انتخاب شده بودند؛ در سال ۱۳۷۰ و سه سال بعد از پایان جنگ، سپهبد امیر صیاد شیرازی فرمانده وقت ایران با حضور در این دو روستا و افشای این موضوع، از مردم و شهدای این دو روستا قدردانی کرد
نظرات شما عزیزان: