4- توکل بر خدا بر هوش و قدرت تفکر می افزاید و روشن بینی خاصی به انسان می دهد زیرا قطع نظر از برکات معنوی این فضیلت اخلاقی، توکل، سبب می شود انسان در برابر مشکلات دستپاچه و وحشتزده نگردد و قدرت بر تصمیم گیری را حفظ کند و نزدیکترین راه درمان و حل مشکل را بیابد. پس هدف از توکل و ثمره آن تنها رسیدن به مقصد و هدف نیست تا اگر کسی با توکل به هدفش نرسید نا امید و مأیوس گردد، بلکه توکل ثمرات و فواید فراوانی برای انسان متوکل دارد.
در نتیجه چون هر چیزی در این عالم مستند به ذات پاک خداوند است و او سرچشمه هستی است و تأثیر هر عاملی به فرمان اوست، پس باید تنها به او تکیه کرد و امور را به او واگذار نمود و در عین حال که از همه اسباب استفاده می کنیم و نهایت کوشش و تلاش خود را به کار می گیریم ولی به اسباب استقلال نمی دهیم بلکه اسباب را مسخر فرمان و اراده الهی و تحت فرمان او می دانیم.
اما این که چرا گاهی انسان نهایت توکل را بر خداوند دارد ولی رسیدن به هدف به تأخیر می افتد و یا موفق به دستیابی به آن نمی گردد باید گفت، انسان از مصالح امور آگاه نیست، هر چیز حسابی دارد و هر کار زمانی را می طلبد و هر پدیده ای در ظرف زمانی ویژه خود مطلوب است و گاه مصلحت در این است که رسیدن به هدف و نتیجه به تأخیر افتد، بنابراین شتابزدگی در این امور روا نیست. خداوند متعال در سوره طلاق آیه 3 می فرماید: «و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیء قدرا؛ هر کس بر خداوند توکل کند، خدا کار او را سامان می بخشد، خدا فرمان خود را به انجام می رساند و برای هر چیز اندازه ای قرار داده است».
جمله «قد جعل الله لکل شیء قدرا» ممکن است پاسخ به سؤال شما باشد که چرا گاهی با وجود توکل، به هدف نمی رسیم، یعنی خداوند کارش بی حساب و به دور از سنجش نمی باشد و برای هر کاری ظرف زمانی و مکانی و حساب و کتاب خاصی قرار داده است و مصلحت آن است که در آن ظرف خاص تحقق یابد.
یعقوب پیامبر(ع) هنگامی که فرزندانش را به خاطر قحطی و تنگنای شدید برای آوردن آذوقه به سرزمین مصر فرستاد تا از عزیز مصر کمک بطلبند، به فرموده قرآن کریم در سوره مبارکه یوسف به آنها چنین سفارش کرد: «و قال یا بنی لا تدخلوا من باب واحد وادخلوا من ابواب متفرقه؛ ای فرزندانم!همگی از یک دروازه وارد نشوید بلکه از درهای متفرق وارد شوید (مبادا یک جمعیت غیر بومی در مصر باعث تحریک احساسات مردم شود و به آنها آسیبی برسانند)» (یوسف، آیه 67).
سپس افزود: «و ما اغنی عنکم من الله من شیء ان الحکم الا لله علیه توکلت و علیه فلیتوکل المتوکلون؛ من با این دستور نمی توانم حادثه ای را که از سوی خدا مقرر شده است از شما برطرف سازم، حکم و فرمان ویژه خداوند است، بر او توکل کردم و همه توکل کنندگان باید بر او توکل کنند» (یوسف ، آیه 76).
یعنی با این که حضرت یعقوب(ع) دستورهای لازم را برای پیشگیری از حوادث قابل اجتناب به فرزندان خود داد، ولی تأکید کرد که من با این دستورها نمی توانم جلو هر حادثه ای را بگیرم و در برابر همه مشکلات تدبیری بیندیشم، بلکه ما باید آنچه در توان داریم انجام دهیم و در بقیه بر خدا توکل کنیم و کار را به دست او بسپاریم، چون همه چیز به فرمان او است و در برابر اراده الهی از دیگری کاری ساخته نیست.
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها: معنی واقعی توکل کردن به خداوند بزرگ منان قسمت دوم,